جدول جو
جدول جو

معنی معارضه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

معارضه کردن(دَ)
مبارات. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مقابله کردن دو حریف و مدعی با یکدیگر
لغت نامه دهخدا
معارضه کردن
ستیز کردن، جنگیدن، مخالفت کردن، مقابله کردن، رویارویی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از معاوضه کردن
تصویر معاوضه کردن
چیزی را با چیزی عوض کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبارزه کردن
تصویر مبارزه کردن
کارزار کردن جنگیدن
فرهنگ لغت هوشیار
رها کردن، وا گذاشتن، گسستن جدا شدن بریدن پیوند ترک کردن، دست برداشتن از یکدیگر، رابطه خود را با زن خویش قطع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاشقه کردن
تصویر معاشقه کردن
عشقبازی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاینه کردن
تصویر معاینه کردن
بیمار دیدن بیماری جستن، به چشم دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاوضه مکردن
تصویر معاوضه مکردن
ور تنیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معانقه کردن
تصویر معانقه کردن
در آغوش کشثیدن در آغوش گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
بیشازنیدن درمان کردن شکردن علاج کردن درمان کردن مداوا کردن: او را باندرون دامغان بردند که معالجه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تعویض کردن، عوض کردن، تاخت زدن، تبدیل کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مبارزه کردن
تصویر مبارزه کردن
Contend, Tackle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
Deal, Transact
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
traiter, transiger
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مبارزه کردن
تصویر مبارزه کردن
lutter, s'attaquer à
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
লেনদেন করা , লেনদেন করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
सौदा करना , लेन-देन करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مبارزه کردن
تصویر مبارزه کردن
संघर्ष करना , मुकाबला करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
trattare, transare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
handelen, transacteren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مبارزه کردن
تصویر مبارزه کردن
lottare, affrontare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
tratar, transaccionar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مبارزه کردن
تصویر مبارزه کردن
contender, abordar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مبارزه کردن
تصویر مبارزه کردن
walczyć, zmagać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مبارزه کردن
تصویر مبارزه کردن
strijden, aanpakken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
мати справу , укладати угоду
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مبارزه کردن
تصویر مبارزه کردن
боротися , боротися з
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
иметь дело , совершать сделку
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مبارزه کردن
تصویر مبارزه کردن
бороться , бороться с
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
handlować, dokonywać transakcji
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مبارزه کردن
تصویر مبارزه کردن
kämpfen, angreifen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
behandeln, abwickeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از معامله کردن
تصویر معامله کردن
negociar, transacionar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مبارزه کردن
تصویر مبارزه کردن
contender, enfrentar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مبارزه کردن
تصویر مبارزه کردن
bertanding, mengatasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی